English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7457 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
precedential U سابقه درست کن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
It is quite unprecedented. U بی سابقه است ( سابقه ندارد )
join U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joined U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joins U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
OR function U تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
meet U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
meets U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersections U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersection U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
coincidence function U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
and U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
alternation U تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
disjunction U تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
either or operation U تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
false U 1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
unions U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
union U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
conjunction U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
conjunctions U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
assertion U 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
tempered U درست ساختن درست خمیر کردن
tempers U درست ساختن درست خمیر کردن
temper U درست ساختن درست خمیر کردن
antecedents U سابقه
antecedent U سابقه
scape U سابقه پر
past U سابقه
ensample U سابقه
unprecedented U بی سابقه
context U سابقه
background U سابقه
backgrounds U سابقه
record U سابقه
prehistory U سابقه
scape U سابقه
unprecedentedly U بی سابقه
track records U سابقه
intellect U سابقه
shaft U سابقه
precedents U سابقه
shafts U سابقه
intellects U سابقه
precedential U سابقه شو
contexts U سابقه
acquaintance U سابقه
acquaintances U سابقه
precedent U سابقه
it served as a precedent U سابقه شد
track record U سابقه
judiciousness U قضاوت درست تشخیص درست
precedent U سابقه داشتن
freedom from evil record U عدم سو سابقه
record of service U سابقه خدمت
precedented U سابقه دار
bad record U سوء سابقه
histories U سابقه پیشینه
precedents U سابقه داشتن
as never before <adv.> U بطور بی سابقه
record U سابقه مدرک
precedence U امتیاز سابقه
precedency U امتیاز سابقه
histogram U سابقه نما
history U سابقه پیشینه
as much as never before <adv.> U به اندازه بی سابقه
stare decisis U قاعده سابقه
stock record U سابقه موجودی
unheard of U بی سابقه کس نشنیده
infamy U افتضاح سابقه بد
grey headed U سابقه دار
be the spitting image of someone <idiom> U درست مثل کسی بودن [درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
case histories U سابقه مرض ودرمان
squall U باد بی سابقه وشدید
formed U سابقه فعالیت اسب
form U سابقه فعالیت اسب
It is base on a precedent. U مسبوق به سابقه است
known to the police U دارای سابقه در شهربانی
To set(create,establish)a precedent. U ایجاد سابقه کردن
seeded U بازیکن سابقه دار
unheard U بی سابقه توجه نشده
squalls U باد بی سابقه وشدید
case history U سابقه مرض ودرمان
forms U سابقه فعالیت اسب
record U مدرک کتبی سابقه
old hand U ادم با سابقه و مجرب
record U صورت جلسه سابقه
old hands U ادم با سابقه و مجرب
To be an old hand at something. U درکاری سابقه وتجربه داشتن
perpetual stock record U سابقه دائمی موجودی انبار
honorable discharge U ترخیص با سابقه خدمت مجدانه
there is no precedent for this U این چیز سابقه ندارد
He has a poor service record in this company. U دراین شرکت بی سابقه خوبی ندارد
vendor rating U رده بندی فروشندگان براساس سابقه انها
we cannot trace the petitioner U نمیتوانم سابقه عرضحال دهنده را پیدا کنم
stare decisis U قاعده صدور رای بر مبنای سابقه موجود
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . U این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
alternatives U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
differences U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
exjunction U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
EXOR U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
alternative U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
exclusive U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
dispersion U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
NAND function U تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
denial U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denials U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
symmetric difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
equality U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
except U تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
dye analysis U [آنالیز کردن رنگینه های بکار رفته در فرش جهت تعیین طول عمر فرش و سابقه تاریخی نوع رنگینه]
Ushak medallion U ترنج عشاق [این ترنج مربوط به شهری به همین نام در ترکیه است که دارای سابقه پانصد ساله در بافت فرش است.]
exacted U درست
whole U درست
exact U درست
legitimates U درست
straight U درست
legitimate U درست
Am I not right?dont you agree with me ? U درست می گه یا نه ؟
plain dealing U درست
straighter U درست
straightest U درست
straightforward U درست
out and out U درست
out-and-out U درست
legitimated U درست
well advised U درست
just U درست
exacts U درست
valid U درست
perfect U درست
in a entireness of state U درست
perfected U درست
in order U درست
perfecting U درست
incorrupt U درست
legitimating U درست
orthographically U درست
perfects U درست
even U هم درست
indefectible U درست
righting U درست
clear U درست
truer U درست
truest U درست
right as nails U درست
right as a trivet U تن درست
true <adj.> U درست
real <adj.> U درست
right as a trivet U درست
genuine U درست
correct U درست
sock U درست
legitimately U درست
inviolate U درست
practicable <adj.> U درست
proper <adj.> U درست
true U درست
clearest U درست
clears U درست
Quite [so] ! U درست!
smack dab U درست
appropriate [for an occasion] <adj.> U درست
convenient <adj.> U درست
functional <adj.> U درست
proper U درست
orthodox U درست
corrects U درست
suitable <adj.> U درست
clearer U درست
correcting U درست
practical <adj.> U درست
purpose-built <adj.> U درست
right U درست
exactly U درست
by the square U درست
integral U درست
utilitarian [useful] <adj.> U درست
veracious U درست
aright U درست
by fits and starts U درست
incorrect U نا درست
accurate U درست
properly U درست
authentic U درست
purposeful <adj.> U درست
purposive <adj.> U درست
exact <adj.> U درست
useful <adj.> U درست
entire U درست
accurate [correct] <adj.> U درست
correct <adj.> U درست
conscionable U درست
righted U درست
behave U درست رفتارکردن
plumb U درست عینا
fair shake <idiom> U رفتار درست
fashions U درست کردن
upright U درست درستکار
right minded U درست اندیشی
fettle U درست کردن
Recent search history Forum search
1A hero can affect on the people.
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1set the record straight
1chand sabaei is correct or chand sabahi
1may fader good
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1playing the game در مورد انجام ورزش چه معنی میدهد
1i was rebelling now
1But it’s remarkable how, once you’ve committed to something, these things tend to work out in the end.
1روحانی چندمین رئیس جمهور است
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com